مرد ترانه هاي خوب
تو دنيايي كه سهم ما لحظه به لحظه غم شده
مرد ترانه هاي خوب دوباره مـتهم شـده
ترانه هام حراج غم تو دست ترس و دلهره
دوباره دور از چش شب خاطره هامو ميشمرم
دور و برش چشماي شور پشت سرش حرف و حديث
روزاشو هاشور ميزنه با يه نگاه سرد و خيس
چرا اونايي كه همش دم از رفاقت ميزنن
تو لحظه هاي دلهره قيد تو راحت ميزنن؟
چه ساكت و بي ادعا دل ميسپره به سايه ها
ترانه ها شو ميكشن اون آدماي بيــخدا
به مرگ واژه راضين با دشمنا همبازين
واسه يه مشت فكراي خام تو فكر صحنه سازين
چرا اونايي كه همش دم از رفاقت ميزنن
تو لحظه هاي دلهره قيد تو راحت ميزنن
ترانه مكرم